کد مطلب:234317 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:140

میان طبیعت و بدن
و اعلم ان كل واحدة من هذه الطبایع تحب ما یشا كلها فاغتذ ما یشا كل جسدك.

بدان هر كدام از این طبیعت ها خواهان غذائیست كه با آن مشاكل باشد و مناسبت داشته باشد پس غذائی را انتخاب كن كه مناسب طبیعت بدنت بوده باشد.

مراد از طبایع در عبارت فوق طبیعت هائی است كه بقول قدماء بواسطه غلبه ی یكی از اخلاط اربعه در مزاج پیدا میشود.

قدمای از حكما و فلاسفه و اطباء معتقد بودند كه عالم اجسام از چهار عنصر تركیب شده اند: آب، آتش، خاك و هوا كه هر كدام دارای طبیعت مخصوصی هستند سرد و گرم و تر و خشك مزاج آدمیزاد نیز از چهار خلط تركیب شده بلغم و صفراء و سوداء و خون و هر كدام از اینها دارای طبیعتی هستند و هریك از آنها كه در مزاج غلبه داشت مزاج بآن نامیده میشود و دارای همان طبیعت خواهند بود.

طب امروز با این اصول موافقتی ندارد و آنها را افسانه های كهنه ای بیش نمیشناسد ولی انصاف آنست كه اصول علمی قدماء هنوز بحد اندراس نرسیده و با توجه بروش معالجات قدیم و خواصی كه برای داروها و غذاها روی همان مبانی میدانستند خوب معلوم میشود كه افسانه شمردن اصول طبایع ناشی از قلت تدبر و غرور علمی است.

مقصود از مشاكل موافق است یعنی طبیعت هر كس طالب چیزی است كه با او توافق و مناسبت داشته باشد مثلا كسیكه مزاج



[ صفحه 103]



حار دارد طالب بارد و سردی است و آنكه صاحب مزاج رطوبی است خواهان غذای خشك می باشد به بیان دیگر طبیعت هر كس متمایل بنوعی از غذا است كه از همان نوع در مزاج شخص كمبود پیدا كرده باشد.

این طلب و خواهش نامش هوس است.

همانطور كه شخص هنگام كمبود غذا و خالی شدن معده گرسنه میشود و خواهش طعام میكند و هنگام تشنگی كه كمبود رطوبت بدن و كبد است تمنای آب، وقتی هم یكی از عناصر تركیبی وجود او كمبود پیدا كرد میل انسان بخوردن چیزی كه دارای همان ماده و عنصر باشد تحریك می شود و آنرا طلب میكند چیزی كه هست اگر قبلا از همان غذا خورده باشد به كیفیتی كه حافظه آنرا ضبط كرده باشد بمحض اینكه هوس تحریك شد براهنمائی حافظه مستقیما بسراغ همان غذا میرود.

چنانكه با آن نوع غذا آشنائی نداشت سایر حواس مخصوصا ذائقه و شامه آنرا میان اشیاء حتی خاك و ذغال و توتون و غیره جستجو میكند بسا هست كه آنرا در میان غیر خوراكی پیدا كند با كمال بی قراری آنرا بهر وسیله كه باشد جذب بدن میكند زنان آبستن غالبا بهمین سرنوشت مبتلا می شوند.

پس برای آنكه بغیر خوراكیهای سالم و مفید رغبتی نكنیم نیكو است بدن را با خوراكهای متنوع مناسب آشنا كنیم از هر غذای سالمی مكرر بمقداری كه در ذهن صورت آن غذا بماند مصرف كنیم.



[ صفحه 104]



در بعضی از نسخ بجای كلمه (فاغتذ) فاعتد بمعنای تكرار كردن عمل آمده و این معنا با مطلب فوق بسیار تناسب دارد.

سفارشی كه امام هشتم علیه السلام برای موافقت طبیعت میكند دو قسم اولست. مضمون عبارت به بیان ساده تر اینست كه هر كس طالب سلامتی و عمر دراز است باید طوری تغذیه كند و نوعی از خوراكها را انتخاب كند كه مناسب مزاج و نیروی طبیعی اوست زیرا هر بدنی طوری ساخته شده و هر مزاجی قسمی تركیب شده هر مردمی با مردم دیگر از نطر طرز خوراك و جهات دیگر تفاوت دارند.

آیا این چیزی است كه علم جدید با آن حق مخالفت داشته باشد انصاف آنست كه علم جدید نیز همین را میگوید جز اینكه اصطلاحاتش دیگر است و از راه دیگری همین حقیقت را مبرهن می سازد.

علم جدید در عمل كبد چیزی اثبات نكرده كه ابطال قول قدما كند.

علم جدید در تركیب بدن و مزاج مطلبی را مدلل نساخته است كه مقتضی بطلان اعتقاد با خلاط اربعه باشد و هرگز نمیتواند وجود خون و بلغم و صفرا و سودا یا تأثیر آنها و یا لزوم اعتدال آنها را انكار كند.

نهایت بهانه علم جدید برای مخالفت با طبایع و اصول قدما آنست كه آنها اصطلاح سرد و گرم و تر و خشك بكار برده اند دشمنی با اصطلاح جز اینكه دلیل بهانه جوئی باشد نمیتواند حقیقتی را روشن و باطلی را نابود سازد.



[ صفحه 105]



اگر معلوم شود كه مقصود از سردی و گرمی و تری و خشگی یك سلسله آثار محسوس و گاهی حقایق عقلی فلسفی است چه جواب خواهند داد.

این حقیقت با توجه بآثار قدما روشن میگردد و بخواست خداوند در جای دیگر همین كتاب توضیح میدهیم.



[ صفحه 106]